گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سوم
فصل پنجم : حدود پوشش







صفحه 33 از 70
حدود پوشش
پس از بحث از حکمت پوشش و چرائی و فلسفه آن، اکنون لازم است به مسئله حد و مرز پوشش بپردازیم. نگاهی گذرا و اجمالی
به آثار فقیهان و مفسران نشانگر آن است که مسئله به شدت مورد اختلاف است و در چگونگیها و ابعاد آن بحثهاي زیادي می توان
یافت. روشن است که حدود پوشش و چگونگی آن در برابر نامحرم و اجنبی را باید با نگرشی درآیات و روایات و اقوال فقیهان
بدان دست یافت. در نظري گذرا پژوهشگر با دو مسئله به ظاهر متضاد روبروست. 1- وجوب تحفظ و تَسَتّر از نامحرم. 2- لزوم
شرکت زن در مجامع و اجتماع بدین سان که لزوم شرکت زن در مجامع و حضور جدي او در عینیت اجتماعی آیا با اعتقاد به
وجوب تحفظ و تستر در تنافی نیست و اعتقاد به دومی عملًا در تضاد با اولی نخواهد بود؟ براي روشن تر شدن بحث و آگاهیهاي
لازم در این باره تبیین تفسیري و فقهی آیه (لایُبدینَ زینتَهُنَ إلا ما ظهَر منْها) ضروري است. تحقیق در این آیه را از تبیین واژه زینت
آغاز می کنیم. و با عرضه دیدگاه مفسران و فقیهان در این باره مطلب را پی می گیریم. برخی از مفسران در تفسیر آیه و در توضیح
واژه زینت، بر مفهوم لغوي آن تأکید کرده و زینت را بمعناي" آنچه سبب تزیّن می شود "دانسته اند. در تفسیر شاهی آمده: بدان
که ابداء بمعنی اظهار است و زینت عبارت است از چیزهایی که سبب تزیّن و تجمل شود خواه ظاهر باشد مثل جامه هاي نفیس و
خواه باطن مثل خلخال و انگشتري و حلقه. و ظاهرآنست که مراد نهی است از اظهار باطنی زیرا مؤدّي می شود به شهوت و میل
طبیعت بخلاف زینت ظاهري. و بعضی گفته اند که مراد مواقع زینت است بحذف مضاف و این خلاف ظاهر است و احتیاج نیست
بدان. ( 1) فاضل مقداد نیز قریب به همین مضمون را آورده و مدعی شده که زینت بمعناي مواضع زینت، قول ضعیفی است. لذا این
آورده، بعد می نویسد: مقصود خود زینت است نه جایگاه آن. زیرا اگر نگاه به زینت، مباح باشد وسیله اي « قیل » قول را با تعبیر
براي نگاه کردن به مواضع زینت می شود. امّا اغلب مفسران، زینت را به معناي مواضع زینت دانسته اند و در این تعبیر، نوعی مبالغه
در تستر و تحفظ را نشان داده اند. زمخشري در کشاف می نویسد: اینکه زینت گفته شده و مواضع زینت گفته نشده، بخاطر تأکید
بر پوشش می باشد زیرا زینت روي مواضعی از بدن قرار می گیرد که جز براي محارم، حق نظر کردن به آن مواضع حلال نیست. و
آن مواضع آرنج، ساق، بازو، ----------------------- ( 1 )تفسیر شاهی، ج/ 2، ص 360 . گردن، سر، سینه و گوش می
باشد. نمایاندن خود زینت نهی شده تا دانسته شود که نگاه وقتی به زینت حلال نباشد چون به جایگاهش چسبیده نگاه به خود
جایگاه در ممنوعیت متمکن خواهد بود و در حرمت ثابت القدم...... ( 1) علامه طباطبائی می نویسد: ابداء بمعنی آشکار نمودن
است و مقصود از زینتهن (در آیه لایبدین زینتهن...) مواقع زینت است. زیرا آشکار نمودن خود زینت به تنهایی مثل دستبند و النگو
حرام نیست پس منظور از نمایان ساختن زینت، ظاهر کردن مواضع و جایگاه زینت است. ( 2) اما اندکی تأمل، شاید روشن کند که
به هر حال نتیجه یکی است. زینت به هر معنا باشد، بیانگر حکم واحد خواهد بود. زیرا اگر نهی را مستقیماً متوجه زینت بدانیم
بطریق اولی شامل نهی از کشف مواضع نیز خواهد بود. برخی دیگر از فقیهان، زینت را اعم از زیورآلات و جایگاه این دانسته اند
آقاي محسنی ابتداء این حدیث را می آورد: فی صَحیح الْفُضَیل بْن یَسار قال: سَاً لتُ أبا عبدِالله) ع) عَن الذِرا عَیْن مِن الْمَرئَه أهما مِن
آلزینه الَتی قالَ الله تبارَكَ و تَعالی: ولا یُیدینَ زینتَهُنَ... قالَ: نَعَمْ ومادُونَ الحمار مِن ا لز ینَه وما دونَ ا لسِو ا رَیز. از امام صادق (ع)
پرسیدم: آیا دو بازوي زن از زینت است که خداوند فرمود: لایندین زینتهن... فرمود: بلی، آنچه روسري آنرا می پوشاند (سر و
، 2) المیزان، ج/ 15 ) 1) کشاف، ج/ 3، ص 230 ) ------------------------ ( گردن و بالاتر از دو دستبند از زینت است. ( 3
3 )و سا ئل، ج/ 14 ، ص 145 . آنگاه در توضیح آن می نویسد: ازآنجائیکه روایت، حصر را افاده نمی کند می گوئیم ) . ص 111
( مراد به زینت در آیه شریفه عبارت از زینت استو جایگاه زینت هر دو می باشد و آشکار نمودن این دو بر زن، حرام است. ( 1
. 1)حدودالشریعه المحر مات، ج/ 1، ص 102 )
صفحه 34 از 70
زینت طبیعی یا اکتسابی؟
در تبیین ابعاد زینت، توجه به این نکته ضروري است که واژه زینت بر اساس آنچه در بخش واژه شناسی روشن شد، بطور مطلق
زینت اکتسایی و طبیعی را شامل می شود. فخر رازي در این زمینه می نویسد: بدان ، زینت نامی است که بر زیبائیهاي مخلوق که
2) قرطبی نیز ) خداوند آفریده و همینطور به آنچه انسان بوسیله آنها آراسته و مزین می شود مثل لباس و زیور و... اطلاق می شود 0
قریب به همین مضمون را آورده: زینت بر دو قسم است: خلقی- اکتسابی. زینت خلقی، صورت زن است که اساس آراستگی است.
اما زینت اکتسابی، عبارت از آن چیزي است که زن در زیبا نمودن خود مثل لباس- زیورآلات و... بکار می گیرد. ( 3 ) اما کسانیکه
زینت را صرفاً زینت اکتسابی می دانند دلیل استواري براي ادعایشان ندارند. حال که زینت شامل زینتهاي اکتسابی و طبیعی هر دو
می شود ؛ آیه زن را مأمور می کند که زینتهایش را بپوشاند و زینتش را در مقابل چشمان نامحرم ننهد. آنچه تا بدینجا روشن شد،
لزوم تحفظ زن مسلمان است بطور عام. هم به لحاظ (منظور) زن و هم به لحاظ (ناظر) نامحرم. اکنون باید بنگریم که این حکم عام
مستفاد از این بخش آیه، در چه مواردي تخصیص خورده است ادامه آیه در هر دو بُعد یاد شده (منظور و ناظر) استثناءهایی را بیان
. 3 )الجامع الاحکام القرآن، ج/ 12 ، ص 226 ) . کرده است. --------------------- ( 2) تفسیر الکبیر، ج/ 23 ، ص 205
1) استثناء درزن
جمله (الا ماظهر منها) نشانگر نخستین استثناء از عام یاد شده است. تبیین و تفسیر این جمله معرکه آراء فقیهان است. اکنون با دقت و
حوصله، آراء فقیهان و مفسران را عرضه کرده و سپس به نتیجه گیري می پردازیم: مرحوم طبرسی می نویسد: در مورد این استثناء،
سه قول است: 1) مراد از زینت آشکار، جامه یا لباس است (لباس رو) و مراد از زینت نهان، پاي بر نجن و گوشواره و دستبند است.
این قول از ابن مسعود( صحابی معروف) نقل شده است. 2) مراد از زینت ظاهر سرمه، انگشتر و خضاب دست است (یعنی زینتهایی
که در چهره و دستها تا مچ واقع می شود). این قول ابن عباس است. 3) مراد از زینت آشکار، چهره و دستها تا مچ است این قول
ضحاك و عطاء است. ( 1 ) زمخشري می گوید: زینت عبارت از چیزهایی است که زن خود را بدانها می آراید از قبیل: --------
1 )مجمع البیان ج/ 7 ص 138 طلا آلات، سرمه، خضاب که آشکار کردنش مانعی ندارد. اما زینتهاي باطن ) ----------------
( مثل دست و پاي برنجن، بازوبند، گردنبند، تاج، کمربند و گوشواره که باید پوشانیده شود مگر از افرادیکه در آیه استثناء شده. ( 1
سپس به فلسفه استثناي زینتهاي ظاهر مثل سرمه، خضاب و محل آنها یعنی چهره و دستها می پردازد: فلسفه اش این است که ستر
اینها بر زن حرجی است و مشقت دارد. زن ناچار از برداشتن و گرفتن اشیاء و گشودن چهره است بخصوص در باب شهادت و
محاکمه و ازدواج. ناچاراً در کوچه می رود و قطعاً قدمهایش (از ساق به پایین) معلوم می شود خصوصاً زنان فقیر. در حقیقت
مقصود از الا ماظهر منها این است: مگر آنچه طبعاً و عادتاً آشکار است و اصل اول (قاعدلاحرج) ایجاب می کند که آشکار باشد.
2) فخر رازي پس از بحث در این زمینه که آیا زینت تنها زیبائیهاي اکتسابی است یا شامل زینتهاي طبیعی هم می شود می نویسد: )
به عقیده کسانی مانند قفال که می گویند مراد زیبائیهاي طبیعی است، مقصود از زینت آشکار چهره و دستها تا مچ در زنها و چهره
و دستها و پاها در مردهاست. به عقیده قفال چون ضرورت معاشرت ایجاب می کرده که چهره و دستها تا مچ باز باشد و شریعت
اسلام شریعت سهل و آسانی است پوشانیدن چهره و دستها تا مچ واجب نشده است... و اما کسانیکه زینت را به امور اکتسابی حمل
کرده اند گفته اند: مقصود از زینت ظاهرزینت چهره ودستهاست مثل وسمه - گلگونه، خضاب وانگشتر. ------------------
2)کشاف، ج/ 3، ص 231 . علت این استثناء این است که پوشانیدن اینها دشواراست. ز ن ناچار از ) . 1)کشاف ج/ 3 ص 235 ) ----
برداشتن اشیاء با دستهایش است و در مقام شهادت، محاکمه، ازدواج ناچار از گشودن چهره است. ( 1) بعد از بیان اقوال بزرگان جا
صفحه 35 از 70
دارد به احادیث وارده در این زمینه اشاره کنیم: ض ن زُرارَه عَن اییبدالله (ع) فی قَؤلِه: إلا ماظَهَر منها قال: الزینَه الظاهِره ا لکُخل و ا
لخاتمُ. از امام صادق (ع) سؤال شد که مقصود از الاماظهر منها چیست؟ فرمود: زینت آشکار سرمه و انگشتر است. ( 2) عَن آبی
بَصیر عَن ابیعَبدِالله (ع) قالَ: سالتُه عَن قَول الله عزوجل: لابُی! دینَ. اِلاّ ماظَهَر منها. قالَ: اظاتمُ والْمَسَ که وهِیَ القُلب ه ابو بصیر می
گوید از امام صادق (ع )در مورد (الا ماظهر منها) پرسیدم فرمود: عبارت از انگشتر و دستبند است. ( 3) ق بَعْض آصحابِبا عَن ابی
عَبْدِالله (ع) قالَ: قلتُ لَه: ما یحِلُ لِلرَجُل مِن المَرئه اذا إَ. 3 یکُن محرماً؟ قالَ: ا لوجهُ والکَفانِ والقَدَمانِ. راوي می گوید از امام صادق
4) این ) (ع )پرسیدم که به چه قسمت از بدن زن، مرد می تواند نگاه کند در صورتیکه محرم نباشد؟ فرمود: چهره، دستها و قدمها 0
روایت هرچند در مورد جواز نگاه به مواضع مذکور است در عین حال عدم لزوم پوشش این جایگاهها را به طریق اولی استنباط می
. 3)کافی، ج/ 5، ص 521 ) . 2) کافی، ج/ 5، ص 521 ) .205- کنیم. --------------------- ( 1) التفسیر الکبیرج/ 23 ص 206
4) کافی، ج/ 5، ص 521 . یا اسنماء انَ المَرلًه اذا بلنَت المَحیفی لَم ثصلَغ ان یُري منْها الا هدا و ه!ا واشارَ اِلی کَفِه وَ وَنجهِه. اي اسماء )
( همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست که چیزي از بدن او پیدا شود مگر این و این- اشاره فرمود به چهره و کف. ( 1
ملاحظه می کنید که این روایات، منطبق با رأي ابن عباس- ضحاك و عطا می باشد. اما ابن مسعود که (الا ماظهر منها) را به (لباس
رو) تفسیر کرده مؤیدي از روایات ندارد و به هیچ روي قابل پذیرش نیست- هرچند شیخ طوسی قول ابن مسعود را به احتیاط
2 )و ابن جوزي در زادالمسیر الاماظهر منها را به لباس رو تفسیر کرده و جامه رو را استثناء زده( 3) زیرا جامه ) نزدیکتر دانسته است 0
رو نیازي به استثناء کردن ندارد اصلًا لباس رو قابل پوشاندن نیست تا از حکم پوشش مستثنی شود. مودودي در این باره می نویسد:
مقصود از الا ماظهر منها این است که: نیت شما، مخفی کردن زینت باشد، اما آن موردي که سهواً یا ضرورتاً نمایان شود مثل لباس
رو... یا دستها و اجزاء دیگر که در برآوردن نیاز ظاهر می شود مانعی نداردآشکار شود. اما اختلاف میان مفسران از جمله ابن
مسعود، ابن عباس، ضحاك، مجاهد فایده اي ندارد زیرا خداوند نخواسته حکم قطعی واضح بیان کند بلکه بر حسب موقعیتهاي
مختلف، حکم فرق می کند: زنی که خارج از منزل کار می کند به مقدار اضطرار و نیاز تجویز شده مثل ------------------
3 )تحریر المرئه، ج/ 4، ص 49 . بازگذاشتن چهره و ) . 2 )تبیان، ج/ 7، ص 429 ) . 1) سنن ابو داود، ج/ 2، ص 383 ) ---------
1) البته ذکر این مطلب ضروري است ) دستها، و زینکه خارج از منزل کار نمی کند صحیح نیست عمداً صورت و دستها را نپوشاند 0
که شارع هیچگاه امري را معلق و رها نمیگذارد و در این آیه نیز در صدد بیان حکم قطعی است که ما بایستی با آدله متقن و
.296 - استوار، مراد و مقصود شارع مقدس را استخراج کنیم. ------------------------- ( 1 )الحجاب، ص 299
بحثی درباره پوشش وجه و کفین
از جمله مباحثی که در مسئله حدود پوشش از اهمیت زیادي برخوردار است. مسئله لزوم پوشش (وجه و کفین) و عدم آن است.
پس از آنکه مسئله حد و مرز پوشش تا اندازه اي روشن شد به این مطلب می پردازیم. این بحث به لحاظ اینکه در چگونگی روشن
و منش زن مسلمان نقش بسزائی داشته است از دیرباز مورد توجه فقیهان و مفسران بوده و معرکه آراء آنان است. اکنون به ادله
طرفین می پردازیم و در پرتو آگاهیهاي قرآنی و روایی- فقهی می کوشیم تا حدودي که در امکان ما است مسئله را روشن کنیم.
مجموعه اقوال و دیدگاههاي عالمان را می توان در دو طیف گسترده (منع و جواز) خلاصه کرد. ابتدا دلایل کسانی را می آوریم
که معتقدند پو شاندن چهره و دستها لازم نیست و آنگاه مخالفان این دیدگاه را.
دلایل موافقان:
اشاره
صفحه 36 از 70
موافقان کشف وجه و کفین به دلایل نقلی و عقلی استناد جسته اند.
1) دلایل نقلی
دلایل نقلی آنان را در ذیل دلایل آیات و روایات بررسی می کنیم: ا لف)آیات: موافقان کشف وجه و کفین معتقدند آیه (پوشش)
یعنی آیه 31 سوره نور که در جهت تحدید حدود پوشش و نمایانگر وظیفه زن مسلمان در مرز پوشش است. پوشانیدن وجه و کفین
را لازم نشمرده است. به نگاهی دقیقتر جمله لایدنینَ زینَتهُنَ حدود پوشش را بیان می کند و جمله" ولیضربْنَ بخُمُرهنَ عَلی جُیُوبهِنَ
"کیفیت آن را. که هیچکدام پوشاندن صورت و دستها را لازم نکرده است. اما جمله اول: پیشتر آوردیم که غالب مفسران خضاب،
سرمه، انگشتر و دستبند را مصداق (الا ما ظهَر مِنْها) دانسته اند. روشن است که این زینتها یا در دستها نمایان است یا در صورت. و
نیز پیش تر توضیح دادیم که" زینت " به لحاظ وضع لغوي زینت طبیعی و اکتسابی را شامل میشود بنابراین استثناء نیز شامل زینت
طبیعی و آنچه قهراً پیداست خواهد بود و نیز آنچه زن خود را با آن می آراید. نویسنده معاصر عبدالحلیم ابوشقه پس از آنکه اقوال
مفسران را در این باب می آورد و ابعاد پوشش را از دیدگاه آنان تبیین می کند، می نویسد: بیشتر مفسران وجه و کفین را زینت
ظاهر تلقی کرده اند کثرت اقوال هر چند دلیل بر حقانیت مطلب نیست اما حداقل می فهماند که عدم وجوب پوشش صورت و
1) تحریرالمرئه فی ) ------------------------ (1) دستها قول جدیدي نیست که روشنفکران غربزده، اختراع کرده باشند 0
را به لباس رو تفسیر کرده « الا ماظهر منها » عصر الرساله، ج/ 2، ص 49 . سابقاً گفتیم کسانی که به لزوم پوشش وجه و کفین معتقدند
اند. استثناء در این جمله روشن می کند که این مصداق درست نیست چرا که لباس رو قابلیت مخفی کردن ندارد با چنین معنایی
عملًا استثناء را بی مورد جلوه داده ایم و این شیوه بلاغی قرآن است افزون بر این آیا می شود تصور کرد هر نوع لباسی زینت است؟
لباسی که تمام بدن را بپوشاند و از هر نوع آرایه و پیرایه اي تهی باشد زینت است؟ به هر حال استدلال به این آیه با مصداق گرفتن
براي (الا ما ظهر منها) گویا بی پایه است، استاد مطهري در نقد این دیدگاه نوشته اند: کسانیکه پوشش وجه و کفین را « لباس رو »
واجب می دانند باید استثناء (الا ما ظهر منها) را منحصر بدانند به لباس رو، و واضح است که حمل استثناء بر این معنی بسیار بعید و
خلاف بلاغت قرآن است. مخفی داشتن لباس رو به علت این که غیر ممکن است احتیاج به استثناء ندارد.... ( 1) گفتیم غالب
را خضاب، سرمه، انگشتر و دستبند دانسته اند این مصادیق براي (الا ماظهر منها)، در روایات متعدد « مفسران مصداق (الا ماظهر منها
آمده است و سابقاً برخی ازآنها را نقل کردیم، اکنون به یکی از این روآیات می پرد ا زیم: اً بی بَصیر عَن ابیعَبدِ الله (ع (قال سئلته
عَن قولِ الله عزَّوجلَّ: ولا بُی! دینَ زینتهُنَ اٍ لا ماظَهَر منْها. قال: الحاتَم والمَسکه وهِیَ القُفبُ. ابو بصیر می گوید: از امام صادق (ع
1) مسئله حجاب، ) ------------------------- ( )تفسیر (الا ماظهر منها) را خواستم فرمود: عبارتست از انگشتر و دستبند. ( 2
2 )کافی، ج/ 5، ص 521 و وسانل، ج/ 3، ص 25 . با توجه به آنچه گذشت روشن است که استدلال به این بخش ) .188- ص 189
ازآیه براي اثبات لزوم پوشش وجه و کفین به هیچ روي استوار نیست. جمله دوم: (ولیَضرِبن بخُمُرهنَّ عَلی جُیوبهِنََّ) در بخش واژه
شناسی مفهوم واژه (خمر) سخن گفتیم و با تکیه بر معناي لغوي و سیر تاریخی دیدگاه مفسران یادآوري کردیم که این بخش آیه
فقط در جهت بیان لزوم پوشانیدن سر و سینه زن است، نه جز آن و به اصطلاح درباره پوشش صورت (در مقام بیان) نیست افزون بر
این بکار گیري کلمه (خمار) نیز می تواند در تبیین مراد یاري رساند. خمار بر خلاف جلباب که روسري بزرگ است به روسري
کوچک گفته می شود، پرواضح است که با روسري کوچک امکان پوشانیدن سینه و گریبان و همچنین صورت وجود ندارد.
مرحوم شیخ طوسی نوشته اند: فَالخمارُ نجطاءُ راس المَرئه الفُبل عَلی جینهِا خمار پوشش سر زن است که بر پیشانی آویخته می شود
1 ) جمال الدین قاسمی نوشته است: با مقنعه ها مو و گوشواره و سینه شان را بپوشانند با افکندن آن بر گریبانشان یعنی گردن و )0
سینه. ( 2) مرحوم فاضل جواد نیز می نویسد: ولیَضربْنَ بخُمُرهَن ! مقالعهن جمع خمار (عَلی خیوبهِنَ لم لیَخصُل بدلِکَ سترُ ا لصُد ور
صفحه 37 از 70
1) البیان، ) -------------------------- ( وا لنُحو ر. مقنعه ها را بر گریبانهایشان افکنند تا سینه و گردنها مستور بمانند. ( 3
273 . از آنچه در تفسیر آیه می آوریم و - 3)مسالک الافهام، ج/ 3، ص 274 ) . 2) محاسن التاویل، ج/ 12 ، ص 195 ) . ج/ 7، ص 430
اینکه از مفسران نقل کردیم گویا تردیدي باقی نمی ماند که آیه به هیچ روي در جهت توضیح و بیان حکم چهره نیست و فقط
بیانگر لزوم پوشانیدن سینه، گردن و زیبائیهاي اطراف آن است . بخشی از بیان استاد شهید مطهري نیز در توضیح مراد بسیار
روشنگر است: آیه می فرماید با همان روسریها که دارید چنین عملی انجام دهید، بدیهی امت اگرآن روسریها را بدان شکل روي
چهره می آویختند جلوي پاي خود را به هیچ وجه نمی دیدند و راه رفتن برایشان غیر ممکن بود، آن روسریها قبلاً (مشبک) و
(توري) ساخته نشده بود که براي این منظور مفید باشد، اگر منظور این بود که لزوماً روسریها از پیش رو آویخته شود دستور می
رسید که روسریهائی تهیه کنید غیر از این روسریهاي موجود که بتوانید هم چهره را بپوشانید و هم بتوانید راه بر وید... ( 1) ب) ر وا
یات: در پاره اي از روایاتی که در بخش نگاه نقل کردیم در سؤال پرسش کنندگان و جواب معصومان (ع)مسئله (مو) و... مطرح
شده و این میتواند قرینه اي باشد بر اینکه عدم لزوم پوشانیدن (صورت) مسلم بوده است و مسائل فراتر از آن را می پرسد. به عنوان
نمونه به روایت ذیل دقت کنیم: صَ حیحُ الْبزَنطی عَن الرفما (ع (قال: سئَلته عَن الرَخل یحل لَه انْ ینْظُرَ الی شعر اختِ امرَ!نَهِ؟ فقالَ: لا
الا ان دکُونَ مِن القَواعِد. قلث لَه: اُختُ امرَسَلهِ والنَر!ه دَ واء؟ فالَ: نَعم، فلت: فمالی من الَظر إلَیه مبها فقالَ: شَئرها و ذِراعُها. بزنطی می
- گوید از حضرت رضا (ع )سؤال کردم آیا براي مرد جایز است که به ------------------- ( 1 )مسنله حجاب، ص 191
190 . موي خواهرزنش نگاه کند؟ فرمود: نه مگر اینکه از زنان سالخورده باشد، گفتم: پس خواهر زن و بیگانه یکی است؟ فرمود:
بلی گفتم: (در مورد خواهر زن سالخورده) چقدر براي من جایز است نگاه کنم؟ فرمود: به مو و ذراع او (از انگشت تا آرنج) می
هست و مستثنی بودن چهره نزد دو « مو » توانی نگاه کنی. ( 1 ) ملاحظه می کنیم که سؤال و جوابی که رد و بدل شده در مورد
طرف قطعی بوده و کاملاً روشن است وقتی نگاه به مو و ذراع خواهرزن سالخورده جایز باشد قطعاً نگاه به صورتش بی اشکال
است. به این نکته یکی از عالمان توجه کرده و در ضمن بحث طولانی نوشته فحواي روایات زیادي که از جواز نگاه به موي سر زن
و عدم جواز آن بحث میکند و در مورد صورت و دستها صحبتی نمیکند با اینکه مبتلی به است و به طریق اولی بایستی از حکم نگاه
به آن سخن گفت اما مسکوت ماندن این مسئله می فهماند که نگاه به صورت و دستها (بدون تلذذ و ریبه)جایز است. ( 2 ) در
روایات دیگر استثناء وجه و کفین به صراحت آمده است، بنگرید: مُسعده بْن زراره قال: سمِعتُ جعفرا وسُئل عَما تُظهِر المرئه مِنْ
زینتِها. فال (ع (: ا لو جْهُ وا لکَفَینِ. مسعده بن زراره از حضرت صادق (ع)نقل می کند که من شنیدم وقتی از حضرت درباره زینتی
1)وسائل الشیعه، ) ----------------------------- ( که زن می تواند آشکار کند سؤال شد، فرمود: چهره و دو دست.( 3
3 )قرب ا لاسناد، ص 40 . در حدیث دیگري می خوانیم: عَن ابیجَعْقر عَن ) . 2) مسالک الافهام، ج/ 3، ص 275 ) . ج/ 3، ص 25
جابِربْن عَبْدالله الانْصاري قال: خَرَج رسولُ الِله (ص) یُرید فاطمه (ع (وأنا مَعه فلفا انْتهَینا الی انبابِ وععیدَه علَیه فدَفعهُ ثُم قالَ: السلامُ
عَلَیکم. فقالَ!ت فاطمه: علَیک السَ لام یا رسُولَ الِله قال: ادخُلُ؟ قالَ!ته ادخِل یا رسولَ الله، قالَ آدخُل آلا ومَن مَعی ؟ فقالَت یا رسولَ
الِله لَیس علی قِناعٌ فقالَ یا فاطِمه خُ ذي فَفنل ملحفتِک فقَنِعی بها راسَک. ففعَلتُ. ثُم قال: السَ لام علَیکم فقالَت وعلَیْک السلام یا
رسُولَ الله قال: آ ادخُل قالَعت نَعَم یا رسُولَ الله قالَ: انَا ومَن مَعی؟ قالَمت ومَن معَک قالَ جابِر: ه. طَ خَل رسولُ الِله ودخَفتُ وا ذا
ونجهُ فاطِمَه اعنفر کانَه بَطْن جَرادَه... مفهوم حدیث به اختصار این است: جابر می گوید در خدمت رسول (ص) به در خانه فاطمه
(س)آمدیم. رسول خدا سلام کرد و اجازه ورود خواست، فاطمه (ع) اجازه داد پیامبر فرمود: با کسیکه همراه من است وارد شوم؟
حضرت زهرا (س )گفت: پدرجان چیزي بر سر ندارم. فرمود: با قسمتهاي اضافی روپوش خودت سرت را بپوشان، سپس مجدداً
استعلام کرد که آیا داخل شویم؟ پاسخ شنیدم: بفرمائید وقتی وارد شدیم، چهره آن حضرت (س) آنچنان زرد بود که مانند شکم
ملخ می نمود.....( 1) این روایت به روشنی بر جواز نگاه کردن به چهره دلالت دارد و اینکه پوشانیدن چهره الزامی نیست. دسته
صفحه 38 از 70
دیگري پوشانیدن چهره زن را در حال احرام حرام میداند: عَن الصادقِ (ع) عَن ابیه قالَ: المرئَه لا ل!قب لانَ اخرامَ انمرئه فی ونجهِها
واخرامُ ا لرَجُل فی رادِ. ----------------------- (" 1) کا فی، ج/ 5، ص 528 . وسا ئل، ج/ 3، ص 27 . امام صادق (ع)از
پدر بزرگوارش نقل می کند: زن مُحرم نباید نقاب بزند زیرا احرام زن در (باز بودن) صورت و احرام مرد در مکشوف بودن سرش
1) مسلم شارع مقدس (قانون پوشش) را نخواسته تخفیف بدهد و هیچیک از فقهاء نگفته اند براي پوشش در حال احرام، ) است 0
اسثتناء وارد شده است. پسپوشش چهره در هر حال (احرام وغیر احرام) لازم نیست. در میان اهل سنت، فرقه مالکی و دسته اي از
حنبلیان وجه و کفین را استثناء کرده اند، البته عده اي از اینان پا را فراتر گذارده، کشف قدمین را نیز تجویزشمرده اند از جمله:
زمخشري در کشاف اظهار میدارد ستر وجه و کفین و قدمین .. تَفنطر الَی انمَشی فِی الطُرُقات وظُهور قدمیها خاصَه الفَقیرات منْهُنَ.
چاره اي ندارد از اینکه در کوچه ها راه برود و خواه ناخواه از ساق به پایین تر یعنی قدمهایش معلوم میشود خصوصاً زنان فقیر (که
. 2) کشاف، ج/ 3، ص 231 ) . 1 )وسائل، ج/ 2، ص 263 ) -------------------------- ( جوراب و احیاناً کفش ند ا رند. ( 2
2) دلایل عقلی
گفتیم موافقان کشف وجه و کفین به دلایل قرآنی، روایی و عقلایی استناد کرده اند. در دلایل عقلی از جمله آورده اند: 1
)همگونی با سنتهاي زندگانی انسان: باز بودن چهره زن سنت اجتماعی جامعه انسانی است، نگاهی گذرا به تاریخ انسان و به
مجتمعهاي دینی این حقیقت را بدانسان روشن جلوه میدهد که گویی این حالت فطري انسان است. روزگار پیامبر ان و وا قعیتهاي
تاریخی زمان پیامبر (ص)گواه این حقیقت است، که پیشتر نمونه هایی از آنرا آوردیم. دلایل روشن و قاطعی بایسته است که لزوم
روي بر تابیدن از این سنت اجتماعی روشن کند و چنانکه گفتیم دلایل نقلی (آیه و روایت) به هیچ روي در این باره ظهور ندارد.
2) تنافی آن بالزوم شرکت در اجتماع: در بحثهاي پیشین لزوم شرکت زن در اجتماع و نقش آفرینی در عینیت جامعه را روشن (1)
کردیم و گفتیم که اسلام با تدابیري که اندیشیده و راهگشائی هایی که نموده است. حضور جدي و نقش آفرینی زن را در اجتماع
رقم زده و از ظهور و بروز احتمالی ناهنجاریها جلو گرفته است. امروز با توجه به آنچه در جامعه می گذرد و نیازهاي تعلیمی و
تعلمی، اجتماعی، سیاسی، پزشکی و... حضور زن در اجتماع ملموس تر و عینی تر است و بی گمان پوشش وجه و کفین با این
حضور عینی در تنافی است. گفتنی است این حالت (چنانکه برخی از متفکران گفته اند.)( 2) از یک سوي به همت ورزیدن زن در
حضور اجتماعی کمک می رساند و از سوي دیگر بر سلامت نفس او که لازمه این حالت غض بصر و فرو هشتن نگاه خواهد بود
یاري می رساند. 3) تضاد آن با قاعده لاحرج: اسلام دین سهولت است و قوانین آن همراه با آسانی. دشواریهاي نامطلوب و احکام
در آئین الهی تسریع نشده است. اکنون جاي بحث ازآنچه به عنوان" قاعده لاحرج " شده است نمیباشد ولی تأکید می « حرجی »
کنیم پوشش وجه و کفین با آنچه پیشتر آوردیم در لزوم شرکت زن در اجتماع، قطعاً نوعی دشواري و مشقت به همراه دارد. ----
2) عبدالحلیم ) .148- 1) براي تفصیل بحث بنگرید: تحریرالمرئه فی عصر الرساله: ج/ 4، ص 149 ) ---------------------
154 ، بحث وي در ابن زمینه از جهات اجتماعی بسیار قابل توجه و تأمل - ابوشقه در تحریر المرئه فی عصر الرساله، ج/ 4، ص 155
است. زمخشري در پاسخ این سؤال که فلسفه استثناء زینت ظاهر چیست ؟ می گوید: فلسفه اش این است که پوشانیدن اینها حرج
است، کار دشواري است بر زن، زن چاره اي ندارد از اینکه با دو دستش اشیاء را بردارد یا بگیرد و چهره اش را بگشاید. ( 1) ابن
قدامه نیز می نویسد: ... ئدرُويَ حَ دیث عَن النَبی (ص) (المرلَه عَورهءه لکِن رخَصَ لها فی کَشف وجهِها ویدَ-!ا لما فی ثَقطیتِه مِن
المَشقَه. از پیامبر (ص) روایت شده (زن عورت است) اما بازبودن صورت و دستها را به او اجازه داده اند زیرا پوشاندن آنها مشقت
. 2) المغنی، ج/ 1، ص 522 ) . 1) کشاف، ج/ 3، ص 231 ) ----------------------------- ( دارد. ( 2
صفحه 39 از 70
دلایل مخالفان
اشاره
کسانیکه پوشش چهره و دستها را لازم شمرده اند نیز به دلایل نقل و عقلی استنادبسته اند این دلایل را نیز می آوریم و به نقد و
بررسی می پردازیم:
1) دلایل نقلی
الف)قرآن: مهمترین دلیل مخالف کشف وجه و کفین،آیه جلباب است. خداوند خطاب به پیامبر می فرماید: مما ا-!ا آلبیُ قُل
لازوابِئَ وبناثِک ونساءِ المؤمِنینَ یُدنینَ علیهِن مِن جَلابیبِهنَ... اي پیغمبر به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنین بگو که جلبابهاي
خویش را به خود نزدیک سازند. (سوره احزاب، آیه 59 ) مفسري در تفسیر آیه نوشته است: (یُدنیننَ عَلیهِن مِن جلابیبهِنَ) یعنی
مقنعه ها را بر خود بیفکنند و با آن چهره و اطراف را بپوشانند. ( 1) مودودي می نویسد: این آیه در مورد پوشانیدن چهره نازل شده.
2) این برداشت ) یدنینَ علیهِن مِن جَلابیبهِنَ یعنی صورت خود را بپوشانند حال یا با گوشه روسري یا با نقاب یا با هر وسیله دیگري 0
ازآیه به هیچ روي قابل پذیرش نیست. پیش تر در تفسیر آیه و قبل از آن در بخش واژه شناسی روشن کردیم که جلباب بدان معنا
نیست که اینها تصور کرده اند. جالب این است که بدانیم فقهاء براي لزوم پوشش وجه و کفین به این آیه استناد نکرده اند و برخی
از مفسران که استناد کردند شگفت این است که در ذیل آیه 31 سوره نور به صراحت کشف چهره و دستها را جایز دانسته اند و
پوشش را حکمی حرجی تلقی کرده اند. به بیان زمخشري بنگرید: اگر بگویی: چرا در زینت ظاهر (مثل خضاب، انگشتر، سرمه
)مسامحه شده؟ می گویم زیرا پوشانیدن اینها حرج است، زن چاره اي ندارد از اینکه با دو دستش اشیاء را بردارد یا بگیرد و چهره
اش را بگشاید. ( 3) علامه طباطبایی نوشته اند: اي لِیتستَرْنَ بِها فَلا تظهر جُیوبَهن وصُدورَهُن لِلناظرینَ. تا بدان وسیله مستور بمانند و
2 ) . 1) کشاف، ج/ 3، ص 560 ) ----------------------- ( گریبان و سینه هایشان در مقابل بیننده (اجنبی) آشکار نشود. ( 4
1، ص 339 . در تفسیر نمونه آمده است: اما اینکه بعضی خواسته 4) المیزان، ج/ 6 ) . 3) کشاف، ج/ 3، ص 231 ) . )الحجاب، ص 300
اند از این جمله استفاده کنند که صورت را نیز باید پوشانید هیچ دلالتی بر این معنا ندارد و کمتر کسی از مفسران پوشاندن صورت
را در مفهوم آیه داخل دانسته است. ( 1) از آنچه اینک در تفسیر آیه آوردیم و پیش تر نقل کردیم روشن شد که این آیه هیچگونه
دلالتی بر آنچه مخالفان کشف وجه و کفین گفته اند، ندارد. ب) رو ا یت: از جمله دلایل مخالفان روایتی به این مضمون است: در
حجه الوداع زنی براي پرسیدن مسئله اي خدمت رسول (ص) آمد. فضل بن عباس پشت سر پیامبر (ص) سوار بود نگاههایی بین زن
و فضل رد و بدل شد. رسول اکرم متوجه شد آن دو به هم خیره شده اند، زن جوان همه توجهش به فضل است. حضرت با دست
مبارك خود صورت فضل را چرخانید و فرمود: زنی جوان و مردي جوان می ترسم شیطان در میان ایشان پابنهد. ( 2) شهید ثانی در
مسالک این روایت را آورده و سپس چنین می نویسد: این روایت دلیل بر عدم وجوب پوشیدن چهره است و حتی دلیل بر جواز نظر
به چهره اجنبیه است نه دلیل بر وجوب پوشیدن صورت و حرمت نگاه. محققی، سخن جامع المقاصد را چنین آورده است: اینکه
پیامبر صورت فضل را برگرداندند، وجوب را نمی رساند تنها بیانگر اولویت و ارجحیت است ،بر فرض وجوب را برساند ربطی به
2 )صحیح بخاري، ج/ 8، ص 63 . ما ندارد زیرا نگاههایی که رد ) . بحث ---------------------- ( 1) نمونه، ج/ 17 ، ص 428
و بدل می شده توأم با میل قلبی بوده و شکی نیست که چنین نگاهی حرام است. ( 1) با اندکی تأمل می توان دریافت: اولًا پیامبر
(ص) به چهره زن نگاه کرده اند که متوجه حالت نگاه او شده اند. ثانیاً قرائن نشان میدهد نگاههاي آن دو آلوده بوده. ثالثاً پیامبر
فقط چهره فضل را برگرداندند تا به این مفسده خاتمه دهند و اگر پوشش چهره لازم بود قطعاً زن را امر به پوشش صورت می
صفحه 40 از 70
کردند. ------------------------ ( 1)مسالک الافهام، ج/ 3، ص 278 .) حاشیه)
سیره مستمره مسلمین
مخالفان جواز کشف صورت و دستها بر این عقیده اند که: آیات و روایات به وضوح پوشش وجه و کفین را لازم ندانسته است اما
سیره مسلمین بر پوشاندن چهره و دستها بوده و این سیره کاشف از سیره معصومین (ع)است. در بررسی این استدلال می گوئیم: تنها
سیره اي قابل تمسک و استناد است که بیانگر سیره پیامبر (ص) و ائمه(ع)باشد و ما با بررسی پاره اي روایات استنباط می کنیم که
چنین سیره اي در زمان معصومین (ع) رواج نداشته و بر فرض که رواجش را ثابت نمائیم وجوب پوشش را افاده نمی کند تنها می
فهماند پوشانیدن چهره و دستها ارجحیت و افضلیت دارد. شهید ثانی در پاسخ به این استدلال نوشته است: ادعاي اتفاق مسلمین بر
جلوگیري از بازگذاشتن چهره و دو دست مردود است زیرا معارض است با گفته اي که اظهار می دارد سیره مسلمین همواره بر
بازگذاشتن چهره و دستها بوده است و بر فرض که سیره بر پوشانیدن وجه و کفین باشد باز دلیل بر عدم جواز کشف نیست زیرا چه
بسا ریشه این سیره، حس غیرت و مردانگی افراد باشد و ظاهرتر همین است. یا افضلیت پوشش باشد زیرا بدون شک در فرض جواز
کشف، پوشیده ماندن چهره و دستها بهتر است. محقق دیگري می نویسد: ادعاي سیره مخالف وجدان است زیرا مردم در زمانها و
----------- ( مکانهاي مختلف، متفاوت بوده اند. در ضمن محتمل است پوشانیدن صورت و دستها از روي غیرت بوده باشد. ( 1
1 )مسالک الافهام فاضل جواد، ج/ 3، ص 280 .(حاشیه). ) -------------
2) دلیل عقلی:
ملاك اولویت: برخی لزوم پوشش وجه و کفین را با استناد به ملاك اولویت مطرح کرده اند. بدین بیان این که حکمت در لزوم
پوشش بدن زن به لحاظ فتنه انگیز بودن و شهوت گستراندن است. این جاذبه و فتنه انگیزي در چهره و دستها نه تنها از اعضاي
دیگر کمتر نیست که بیشتر هم هست، از این رو باید به طریق اولی پوشیده شود. این استدلال به راستی استوار نیست: اولًا: ممکن
است کسی منع اولویت کندآیا می توان ادعا کرد که چهره و دستهاي زن از تمام دیگر قسمتهاي بدن فتنه انگیزتر و هیجان آورتر
است. ثانیاً: از بخشهاي پیشین روشن شد که ظاهر قرآن و صریح روایات و لزوم حضور زن در اجتماع نشانگر جواز کشف وجه و
کفین است، در مقابل این همه دلایل (ملاك اولویت) تاب مقاومت ندارد ما پیشتر آوردیم که احکام اسلام واقع نگرانه است. از
یک سوي تباه کردن نیمی از نیروي انسانی جامعه را برنمی تابد و از سوي دیگر غفلت نمی کند که حضور زن مخصوصاً گر به
گونه ناهنجار باشد پیامدهاي سوئی خواهد داشت، و لذا از یک سوي به زن دستور وقار و عفاف و منش معنوي داده و از سوي
دیگر مرد را از نگاههاي هوس آلود و گرایشهاي نفسانی برحذر داشته و تدابیري اندیشیده که هم فساد مهار شود و هم زن نقش
خود را در حیات جامعه ایفاء کند. گفتنی است که بسیاري بر فتنه انگیز بودن چهره و دستها اشاره کرده و لزوم پوشش را مطرح
کرده اند اما پرسیدنی است که آیا، اینان هر پدیده فتنه انگیز را از صحنه اجتماع می رانند، آیا مال فتنه انگیز نیست؟ فرزند فتنه انگیز
نیست؟ جاذبه هاي دنیوي فتنه انگیز نیست؟ چاره جلوگیري از فتنه انگیزي زدودن آن از صحنه نیست، چاره رویین تن کردن کسانی
است که دستخوش فتنه می شوند. اکنون بیان شیخ انصاري را در پایان بیاوریم و بگذریم، ایشان در پاسخ این دلیل که در نگاه،
مظنه فتنه است و بایستی باب فتنه بسته شود، از این رو لازم است وجه و کفین پوشیده باشد، می فر ماید: شارع در چنین مواقعی که
0(لذا پوشانیدن چهره و دستها ضروري نیست). تا بدینجا روشن ( مظنه فتنه هست حکمی صادر کند ترجیحی است نه تحریمی. ( 1
شد که دلایل مخالفان کشف وجه و کفین در اثبات مدعا، استواري لازم را ندارد و باز بودن چهره و دستها مانعی نخواهد داشت و
دلیل شرعی روشن بر این حکم نیست، اما باید تأکید کرد که این حکم ازلی است و قطعاً در موردي است که پیامدهاي سوء بر آن
صفحه 41 از 70
مترتب نباشد و زن درآرایه ها و سرایه هاي آن نکوشد و آنچنان را آنچنان تر جلوه ندهد، و زمینه هاي گسترش فساد را با این
حالت نگسترد، چگونگی و شرایط این کشف وجه و کفین نیز قابل تأمل است. اینک فرصت پرداخت تفصیلی بدان نیست. خداي
را در وصول به قداست و تقواي عملی می خوانیم و براي زنان امت اسلامی، توفیق عفاف و سلامت نفس آرزو داریم. ---------
1) مسالک الافهام، ج/ 3، ص 280 ) ---------------
استثناء به اعتبارناظر یا شبکه محارم
بخش اول آیه با جمله (لایبدین زینتهن) حکم عامی را صادر میکند گویی در مقابل جمیع افراد این دستور را بایستی اجراء نمود اما
استثناء (لا لبعولتهن 000 ) افرادي را از تحت عام خارج می سازد. براي استثناء دوم (لایبدین...) تکرار شده است. مفسران به چرایی
این تکرار اشاره کرده اند از جمله قطب الدین راوندي نوشته است: این تکرار به منظور تأکید و تغلیظ می باشد. ( 1) اکنون
گروههاي دوازده گانه را اعم از محارم نسبی و سببی که ازآن عام استثناء شده اند، یاد می کنیم: 1- شو هر ان 2- پدر ان 3- پد
رشو هر ان 2- پسر ان 5- پسرشوهران 6- برادران 7- پسربرادران 8 پسرخواهران 9- زنان 10 - مملوکان 11 - طفیلیانی که کاري
12 - کودکانی که از امور جنسی بی خبرند. در میان گروههاي یاد شده جز برخی از آنها نیازي به توضیح ندارند. ( بازن ندارند. ( 2
مواردي را که باید توضیح داده شود، می آوریم و در پرتو آراء مفسران و فقیهان ------------------------ ( 1) فقه
2) چگونگی این تعبیر به هنگام توضیح و تفسیر آن روشن خواهد شد. مطلب را تبیین می کنیم. الف) ) . القرآن، ج/ 2، ص 128
نسائهن: نهمین گروهی که از حکم عام یاد شده استثناء شده اند (زنان) هستند. مصداق (نسائهن) در این آیه نیازمند بررسی است
در تحدید دقیق مصداق آن مفسران اختلاف نظر دارند: 1) ابن عباس، مجاهد، ابن جریح معتقدند مراد، زنان مسلمان است. ( 1) ابن
عباس می نویسد: لایحِل لِلمُسلمه اًن تَراها یَهُودیه او نَصرانِیَه لئَلا تصفها لزوجِها. زن یهودي یا نصرانی جایز نیست که زن مسلمان را
ببینند تا وي را براي همسرشان توصیف ننمایند. برخی از مفسران شیعه نیز بر این باورند. شیخ طوسی در تفسیر (نسائهن) می نویسد:
یعنی نساءُ الْمُومِنینَ دُون نِساءِ المُشرکینَ. زنان مؤمن مراد است نه مشرك.( 2) در تأیید این گفته حدیثی از امام صادق (ع) وارد
شده: عَن ابی عبدِالله (ع) قالَ: لاین!غی للمَرئه ان تَنکشِفَ بیْنَ یديْ ا لیهُودیَه والنَمنرانِیَه فانَهُن یصِفْنَ ذلکَ لازوا جهِنَ. سزاوار نیست
-------- ( که زن (مسلمان) نزد زن یهودي و نصرانی کشف حجاب نماید زیرا اینان وي را نزد شوهرانشان توصیف می کنند. ( 3
2) مقصود زنان مسلمان . 3 )نورالثقلین، ج/ 3، ص 593 ) . 2) تبیان، ج/ 7، ص 430 ) . 1 )تفسیر نور، ص 164 ) ----------------
و غیر مسلمان است. امام فخر رازي در این زمینه بحث کرده که بطور خلاصه در اینجا می آوریم: نسائهن، دو معنا برایش ذکر شده:
الف) زنان مسلمان مراد است و این قول غالب علماي گذشته می باشد. ب )زنان مسلمان و غیر مسلمان هر دو را شامل میشود. گفته
علماي گذشته را بایستی حمل بر استحباب نمود. بنابر این فخر رازي قول دوم را برگزیده است. 3) منظور زنانی است که با آنها
معاشرت و رفت وآمد دارند خواه مسلمان یا غیر مسلمان باشند برخی از مفسران این قول را متقن دانسته است. ( 1) ابوالاعلی
مودودي نوشته است: اقرب به الفاظ قرآن این است که: مقصود زنانی باشد که با آنها معاشرت داشته و همدیگر را می شناسند،
حال مسلمان یا غیرمسلمان باشند. ( 2) در جاي دیگر نوشته است: مراد زنهاي عفیف یا زنان خویشاوند می باشد اما زنان مجهول
الهویه یا آنانکه به بدي مشهور شده یا غیر مسلمانند، استثناء می شوند. ( 3) ب) ماملکت ایمانهن: گروه دیگري که جزو محارم
شمرده شده کسانی هستند که مملوك انسان می باشند. مراد از ملک یمین چیست؟ تنها شامل کنیز است یا غلام را هم در بر دارد؟
3)الحجاب، ص 290 . مفسران بر دو ) . 2 )تفسیر سوره نور، ص 166 ) . 1) روائع البیان، ج/ 2، ص 163 ) ---------------------
قول هستند: 1) ملک یمین فقط کنیز را شامل می شود. امام فخر رازي می نویسد: قال ابن مسعود و مجاهد و الحسن...: اٍ نَ العبْدَ
لاینْظُر اِلی شَ عْر مَولاتِه. غلام نمیتواند به موي صاحبش (خانم) نگاه کند. ( 1) فقیهی بزرگوار می نویسد: ممکن است سؤال شود
صفحه 42 از 70
را جداگانه یاد کرده است؟ جواب این است که: امه را لازم بود ذکر کند چون ،« امه » امه را نیز شامل شد. پس چرا « نسائهن » مفهوم
می گوید: کنیز گرچه غیر مسلمان باشد باز از محارم محسوب می شود. « ملک یمین » شامل زنان مسلمان می شد حال قید « نسائهن »
2) ملک یمین شامل کنیز و غلام هر دو می شود. ابن عباس می گوید: لا باسَ ان یَرَي الْعَبْد شَعْرَ سَیِدتِه اشکالی ندارد که غلام، (2)
موي صاحبش (خانم )را ببیند. ( 3) قائلان به این قول به عموم آیه استناد کرده اند بدین بیان که آیه بگونه اي عام، ملک یمین را
ذکر کرده و به مورد خاصی اختصاص نداده است. ( 4 )احادیثی نیز بر این مطلب دلالت دارد از جمله: پیامبر (ص )وقتی غلامی
براي فاطمه (س) خریداري نمود حضرت زهرا (س) خواست با چیزي خود را بپوشاند و پیامبر (ص )فرمود: إنَه لیْس علَیْک باس، --
. 3) روائع البیان، ج/ 2، ص 164 ) . 2)کنز ا لعرفان، ص 223 ) . 1 )التفسبر الکبیر، ج/ 23 ، ص 207 ) -----------------------
167 . إنَما هُو ابوكِ وغُلامک بر تو باکی نیست، او پدر و غلام توست. ( 1) مفسرانی نیز بر - 4) رك به تفسبر سوره نور، ص 168 )
حرجی بودن و دشواري و مشقت آن اشاره کرده اند. ( 2) این نکته را نیز یادآوري کنیم که قائلان به این قول تأکید کرده اند که:
غلام تنها می تواند به مو و صورت صاحبش (خانم) نگاه کند و اگر از فتنه و فساد ایمن نباشد حتی این مقدار هم تجویز نشده و
بایستی با غلام همچون اجنبی رفتار شود. و فی روایه اخري: لاباس أن یَنْظر اِلی شغرها اِ ذا کانَ مَاموناَ. غلام در صورتی میتواند به
موي صاحبش (زن) نگاه کند که از فتنه و فساد ایمن باشد. ( 3) نکته قابل توجه این است که: برخی در مفهوم ملک یمین، توسع
قائل شده و آنرا شامل پرستاران و خدمتکاران دانسته اند. ( 4) شهید مطهري در این باره می نویسد: در اینجا نباید اعتراض کرد که
اکنون رسم بردگی منسوخ شده است و برده اي وجود ندارد و پافشاري در این بحثها بی ثمر است، زیرا اولًا روشن شدن نظر اسلام
در این مسائل، ما را به هدف کلی این قوانین که برخی از آنها مورد ابتلاء نیز می باشد بهتر واقف می سازد، و ثانیاً اگر فقیه
-- ( مشهوري جرأت کند، چه بسا حکم غلامان را از راه ملاك و مناط، به موارد مشابه آن از قبیل خدمتکاران بتواند تعیمم دهد.( 5
2)رك به ) . 1) رك به محاسن التاویل، ج/ 12 ، ص 196 .تفسیر القرآن للقرآن، ج/ 9، ص 1265 ) ---------------------
5) مسنله حجاب، ص 166 . ج) ) . 4)روح ا لجنان، ج/ 8، ص 207 ) . 3 )نورالثقلین، ج/ 3، ص 592 ) . التفسیر المنیر، ج/ 22 ، ص 89
التابعین غیر اولی الاربه: (اربه) از ماده (أرَب) بر وزن عرب، بمعنی نیازمندي و شدت احتیاج است. راغب می گوید: الارب فرْطُ
1) از بیان راغب به روشنی پیداست ) الحاجه المُقتفعی للاِحْتیالِ فی رَفْعِه... وفوله اولی آلاربه... گایه عَن الحاجه الیَ آلنِکاض!. 000
که (اربه) حاجتی است که انسان را به جستجوگري و تلاش براي رفع آن بر می انگیزاند. و اولی الاربه (نیازمندانی هستند که
کشش جنسی آنان را به تلاش و حرکت براي زدودن نیاز وا داشته است. مآلًا مراد از (غیر اولی الاربه) باید کسانی باشد که نیازي
درآنها وجود ندارد که بر رفع آن اقدام کنند. در اعراب (غیر) دو ا حتمال داده اند: 1) منصوب بنابر اینکه استثناء باشد طفیلیان مگر
اینکه صاحب شهوت باشند. 2) مکسور بنابراینکه صفت تابعین باشد طفیلیانی که نیازي به زن ندارد. ( 2) مودودي با توجه به معناي
لغوي در تفسیر آن نوشته است: اربه، اشتها و تمایل به زنان است. غیر اولی الاربه مقصود اینکه از حیث سن یا ناتوانی جسمی و یا
روحی، یا معاشرت با صاحب خانه به گونه اي است که تمایلی به زنها ندارد. بعد چنین اظهار عقیده می کند: ضعف جسمی ملاك
1) مفردات، ص ) ----------------------- ( نیست چه بسا شهوت جنسی باشددر حالیکه از لحاظ جسمی ناتوان است. ( 3
168 . با نگاهی گذرا به - 3) تفسیر سوره نور، ص 169 ) . 2 )رك به تبیان، ج/ 7، ص 430 و التفسیر الکبیر، ج/ 23 ، ص 209 ) . 15 و 16
اقوال مفسران خواهیم یافت که در مصداق این عنوان کلی آراء و اقوالشان متفاوت است. 1) برخی آن را فقط شامل ابله و دیوانه
دانسته زیرا بنا به گفته مودودي دیوانه از حیث روحی، ناتوان بوده و تمایلی به زنها ندارد. علامه طباطبایی نوشته است: اربه به معنی
حاجت است، و مراد بدان شهوتی است که مرد را به ازدواج نیازمند می کند مراد در اینکه- بدانسانکه در روایات آمده است،
بلیهان از مردانی هستند که شهوت ندارند. ( 1) استاد شهید مرتضی مطهري می نویسد: قدرمسلم، این جمله دیوانگان و افراد ابله را
که داراي شهوت نیستند و جاذبه اي را که در زن است درك نمی کنند، شامل میگردد. ( 2 ) این دیدگاه را روایاتی نیز تأیید میکند:
صفحه 43 از 70
سالتُ اباجَعقر (ع): عَن قولِ الله: او آ لتابِعینَ... قال: افی حمقُ الَذي لایاتِی آ لنِساءَ. از امام باقر (ع) در مورد این گفته خدا:
2) افزون براینان، پیر مردها را نیز شامل می شود.این ( اوالتابعین... سؤال کردم فرمود: ابله است که جاذبه زنان را درك نمی کند. ( 3
( دیدگاه را بسیاري از مفسران پذیرفته اند. کلام فخر رازي را به اختصارمی آوریم: مردانی که تمایلی به زن ندارند سه گروهند: 1
---------------------- ( پیرمردها: بخاطر عدم شهوت. 2 )ابلهان: به خاطر عدم شناخت. 3 )فقراء بخاطر فقر و تنگدستی. ( 4
. 4) التفسیر الکبیر، ج/ 23 ، ص 206 ) . 3)نورالثقلین، ج/ 3، ص 593 ) . 2) مسئله حجاب، ص 160 ) . 1)المیزان، ج/ 15 ، ص 102 ) --
البته ذکر این نکته ضروري است که هیچگاه فقر نمی تواند میل فطري را تخفیف دهد. گویا با توجه به معناي لغوي که از راغب
آوردیم و دقت در مناط حکم وارد دانستن پیر مردان در این حکم بعید نیست در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است: واما قولُه:
اوالتابِعینَ غیر اولِی الاربَه مِن الرجالِ فهُوَ الشَ یخُ الفانیُ الَدي لاحاجه لَه فِی النساءِ. قول خداوند: طفیلیانی که تمایلی به زن ندارند
عبارت از پیرمردانی که نیازي به زنان ندارد. ( 1) روشن است که پیر مردان مانند سایر محارم نیستند بلکه پوشیدن سرو کمی از
دست و پا در مقابل اینها لازم نیست. د) الطفلُ الذینَ لَم یظهَرُواعَلی عَورات النساء: کودکانی که بر ناپیدائیهاي زنان آگاه نیستند.
مفهوم جمله تقریباً روشن است. شهید مطهري این طایفه را به دوگونه تبیین کرده است. 1)کودکانیکه بر امور نهانی زنان آگاه
نیستند (بچه غیر ممیز ). 2 )کودکانیکه بر استفاده از امور نهانی زنان، توانایی ندارند (بچه ممیز). و معناي دوم را منطبق با فتاواي
فقهاء دانسته اند. ( 2) نویسنده اي دیگر می نویسد: مقصود اطفال غیر ممیزي است که شهوت درشان بروز نکرده. ( 3) مودودي در
2 )مسنله حجاب، ) . جهت تعیین دقیق مصداق این مفهوم نوشته: ------------------------- ( 1) نورالثقلین، ج/ 3، ص 594
3) فتیاتنا، ص 25 . سن این اطفال بین ده تا دوازده سال است و اطفال بیشتر از این سن را شامل نمی شود. ( 1) نکته اي ) . ص 145
مهم: شبکه محارم درآیه با ترتیب و چینش ویژه اي آمده است. آیا این ترتیب راز و حکمتی دارد؟ مفسري در پاسخ به این سؤال
نوشته است: تر تیب این آیه، ترتیب نزولی است و دایره تخفیف زینت را تنگتر می سازد، بطوریکه دایره وسیع با همسر است تا می
رسد به طفل که از همه ضیق تر است. ( 2) این نکته اشاره به همان مطلبی است که هر یک از ما به نحو ارتکازي در می یابیم که
میزان محرمیت شوهر با پدر متفاوت است همینطور پدر با برادر و... یک سؤال و پاسخ آن: نکته تأمل برانگیز در این شبکه این
است که عمو و دایی را جزو این مجموعه نشمرده است. مفسران به این نکته توجه کرده اند و از چرائی این یاد کرده، پاسخ
گفتهاند: 1)اینان نامحرم هستند زیرا ممکن است براي اولادشان توصیف نمایند. ( 3) مرحوم شیخ طوسی در این باره می نویسد:
وفالَ الشَ عبیُ وعکْرمه: وانَما لَم ئدکَر العمُ وائخالُ، لئَلا ینْحاهُن لأنجنائِهِما. بنا به گفته شعبی و عکرمه: ایندو نامحرمند به جهت اینکه
2) تفسیر ) . 1 )تفسیر سوره نور، ص 170 ) --------------------------- (4) اوصاف را براي پسران خود بازگو نکنند 0
4 )تبیان، ج/ 8، ص 357 . قول دیگري که در ) . 3)رك به فقه القرآن، ج/ 2، ص و زبده البیان، ص 307 ) . القرآن، ج/ 9، ص 1265
این زمینه وارد شده عبارت است از: 2- اینان محرم هستند اما قرآن به جهت رعایت فصاحت و بلاغت ایندو را ذکر ننمود زیرا
استثناء پسر خواهر و پسر برادر نشان می دهد که عمه و خاله نسبت به انسان محرمند، روشن می شود که عمو و دایی نیز به او محرم
می باشند. ( 1) فخر رازي یکی از احتمالات را چنین بیان میکند: پسر برادر براي عمه محرم است و دختر برادر براي عمو، دایی نیز
همینطور می باشد. ( 2) مودودي می نویسد: برخی علت عدم ذکر عمو و دایی را چنین استنباط کرده اند که: بایستی خودش را در
--- ( مقابل آنها بپوشاند. در حالیکه از سیره رسول (ص) که در روایات آمده، می فهمیم که عمو و دایی نیزجزءمستثنیات هستد. ( 3
، 3 )تفسیر سوره نور، ص 163 ) . 2) التفسیر الکبیر، ج/ 24 ، ص 226 ) . 1) نمونه، ج/ 14 ،ص 454 ) ---------------------
زنان بازنشسته
قرآن کریم حدود پوشش را دقیقاً متذکر شده و نسبت به امر پوشش حساسیت خاصی مبذول داشته و با این تاکیدها نشان داده است
صفحه 44 از 70
که رعایت ننمودن این مسئله، سبب هتک حرمتها و نهایتاً رواج فساد و تباهی خواهد شد. از آنجائیکه زنان از کارافتاده و پیر جاذبه
جنسی نداشته و مردها رغبتی به ایشان ندارند از این حکم کلی مستثنی شده اند. قرآن کریم می فرماید: وَالقَواعِدُ مِن النِساءِ اللاتی
لایَرجُونَ نِکاحاً فلَیس علیهِنَ جُناحُ ان یضعنَ ثیابَهُن غیْرَ متبرجاتٍ بزینه وأن یَسْعفِفْنَ خیرٌ لهُنَ والُله سمیع علیمٌ . و زنان بازنشسته اي
که امید به ازدواج ندارند می توانند لباس روي خود را بر زمین نهند، (مشروط بر اینکه) خودنمائی و خودآرایی نکنند، در عین حال
اگر جانب عفاف را رعایت کنند (و خود را پوشیده دارند) بهتر است و خداوند شنوا و داناست. ( سوره نور، آیه 60 ) در بیان معناي
اقوال مختلفی ذکر شده. فاضل جواد در این باره می نویسد: اشخاص به اعتبار میزان تمایلات درونی و... متفاوتند، لذا « قواعد »
ممکن است به سن یائسگی رجوع شود. ( 1) پاسخ کامل را می توان در کلام شهید مطهري یافت: زنان سالخورده اي هستند که از
جنبه زن بودن بازنشسته شده اند یعنی دیگر مطلوب مرد- از لحاظ جنسی- واقع نمی شوند. و لذا امیدي به ازدواج ندارند ممکن
معتبر می دانند: 1- بازنشسته از « قواعد » است طمع داشته باشند ولی امید ندارند. ( 2 ) حقی بر سوي می نویسد: برخی دو چیز را در
فرزند و... 2- طمع بر ازدواج نداشته باشد در حالیکه چه بسا اولی حاصل باشد اما دومی نباشد. ( 3) ثیاب چیست؟ اکنون بنگریم
مراد از ثیاب چیست؟ 1- برخی از عالمان (ثیاب) را به لباس خارجی یا لباس ظاهري معنا کرده اند، ----------------------
3 )روح البیان ج/ 6 ص 178 . لذا مودودي مدعی است که ) . 2 )مسنله حجاب، ص 150 ) . 1) مسالک ا لافهام، ج/ 3، ص 301 )
غالب مفسران و فقیهان بر این اعتقادند که: مراد به ثیاب، چادري است که بواسطه آن زینت خود را مخفی می کنند. ( 1 ) قر طبی
قرائت کرده زیرا زن سالخورده فقط چادر را می تواند، کنار بگذارد. ( 2) زمخشري می نویسد: « من ثیابهن » می گوید: ابن مسعود
ثیاب، لباس ظاهر است مثل ملحفه و سرپوشی که روي روسري پوشیده میشود. ( 3) روایاتی این معنا را براي ثیاب تصریح کرده اند:
عَن ابی جَعْقر (ع) فی قولِه والْقَواعدُ... مَا الَذي یصْ لَحُ لَفن ان ی َ ض عْن مِن ثِیابهِنَ؟ قال: الجَلْبابُ. از امام باقر (ع) در مورد این گفته
خداوند والقواعد... سؤال شد که زنان سالخورده چه لباسی را می توانند کنار بنهند. امام فرمود: سرپوش .( 4 ) در روایات دیگري
قریب به همین مضمون ذکر شده است. 2- گروه دیگري از مفسران، لباس را به روسري و مقنعه تعمیم داده و قائلند که: نه تنها
فرونهادن چادر بلکه کنار گذاشتن مقنعه هم بی اشکال است. محسنی می نویسد: فرو نهادن روسري و لباس گشاد مانعی ندارد البته
2 )الجامع لاحکام القرآن، ج/ 12 ، ص ) . دلیلی بر جواز نمایاندن تمام ---------------------- ( 1)تفسیر سوره نور، ص 225
20 چاپ مؤسسه آل البیت لأحیاء التراث. ( 5) فروع کافی، ج/ 5، ص / 4 )وسائل الشیعه، ج 203 ) . 3) کشاف، ج/ 3، ص 255 ) .308
522 و الوسائل، ج/ 14 ، ص 147 . بدن بخصوص ران و شکم و... نداریم. ( 1) در روایتی از امام صادق (ع) می توان تایید این تفسیر
را مشاهده نمود: عَن ابیعبدِالله) ع) اله قرآن یَفعْن لیابَهُن قالَ: الخِمارُو الجَفبابُ قلتُ: یَین یدَي مَن کانَ؟ فقالَ: ل!نَ یَدَي مَن کانَ غیرَ
قبرجه بزینه فإن لَم ثَفْعَل فهُو خیر لهاه امام صادق (ع )بعد از آنکه ان یضعن... را تلاوت نمود فرمود: مراد روسري و چارقد است.
( گفتم: جلو هرکس که بود؟ فرمود: مقابل هر کس باشد مشروط به اینکه خودآرایی نکند و اگر چنین نکند برایش بهتر است. ( 2
غیر متبرجات بزینه: این مطلب به منزله قیدي براي بخش قبلی است به این معنا که: کنار نهادن ثیاب نبایستی به منظور ابداء و اظهار
زینت باشد در صورتیکه نپوشیدن لباس رو موجب خودنمایی شود به حکم عموم آیه لایبدین زینتهن... نبایستی روپوش را کنار
( بگذارد. فاضل جواد در این باره می نویسد: مقصود-پیرزنان از کنار گذاردن چادر رفع مشقت و حرج باشد نه اظهار زینت. ( 3
مفسر دیگري نوشته: غیر متبرجات... به معناي غیرُ مُظهرات لِلزینه یعنی قصد زنان سالخورده نه اظهار زینت باشد نه اظهار زیبائیها.
بدین سان روشن است که اسلام سلامت جامعه و حراست از پاکی محیط زندگی را همچنان تأکید می ورزد و رهایی از قیدها و
شکستن مرزها را برنمی تابد و هرگونه زمینه سازي در جهت تحریک گرایشهاي جنسی را ممنوع می کند. -----------------
، 3) مسالک ا لافهام، ج/ 3 . 2)کا فی، ج/ 5، ص 522 . وسائل، ج/ 3، ص 25 . 1) حدود الشریعه المحرمات، ج/ 1، ص 117 ----
. ص 299
صفحه 45 از 70
فصل ششم : کیفیت پوشش
کیفیت پوشش
پس ازآنکه آشکار ساختن زینت با تعبیر (لایبدین زینتهن...) منع شد، اینک باید از چگونگی پوشش و پنهان ساختن آن سخن
برود، عبارت: ولیَضربْنَ بخُمُرهنَ عَلی جُیُوبِهنَ. روسري خود را برگریبان بیفکنند تا گردن و سینه شان مستور گردد. ( 1) نشانگر این
حکم است. در محیط نزول آیه و در دوران جاهلی زنان دامنه روسري خود را به شانه ها یا پشت سر می افکندند به گونه اي که
گردن و اندکی از سینه آنها نمایان می شد، قرآن دستور میدهد که روسري را طوري بر گریبان کشند که گردن و سینه شان پوشیده
بماند. گروهی از مفسران به این نکته توجه کرده و سبب نزول آیه را توجه به شیوه پوشش حاکم بر جامعه جاهلی دانسته اند. محمد
علی صابونی نوشته است: زن در دوره جاهلی- همچون جاهلیت امروز- با سینه برهنه، گردن و دستهاي -------------------
1)سوره نور، آیه 31 . مکشوف میان مردان آمد و شد می کرد و چه بسا اندام هیجانبار و گیسوانش را آشکار می ساخت ) ------
تا مردها را بفریبد. روسري ها را از پشت سر می آویختند و سینه هاشان نمایان می شد. ( 1) زمخشري نیز می نویسد: چون حالت
پوشش زنان به گونه اي بود که گردن و سینه مکشوف بود این آیه نازل شد. ( 2) قرطبی بر این مطلب تصریح کرده است: زنان
وقتی مقنعه سر می کردند آن را از پشت سرآویز میکردند و گردن و سینه هاشان آشکار می شد.( 3) اکنون، پس از روشن شدن
فضاي فرهنگی نزول آیه و پیامی که باید ازآیه برگرفت به بررسی و تبیین مفهوم آن بپردازیم: در بخش واژه شناسی (خمر) و
(جیوب) را بررسی کردیم، نتیجه آن بررسیها این بود که: خمر بمعناي سرپوش زن و جیوب بمعناي گردن و گریبان می باشد.
درآیه واژه (ضرب) با (علی) متعدي شده است مفسران با توجه به چگونگی ترکیب جمله، نکاتی را آورده اند که توجه به آن در
روشن ساختن مفهوم آیه سودمند خواهد بود. شیخ محمد علی صابونی می نویسد: لفظ (ضرب) مبالغه در تحفظ و پوشش را می
رساند و این لفظ با (علی) متعدي شده زیرا معناي افکنددن را در بر دارد مقصود آیه این است که: روسري را بر -------------
3) الجامع، ج/ 12 ، ص 230 سینه بیافکند تا گردن و ) . 2) کشاف، ج/ 3، ص 231 ) 1) روائع البیان، ج/ 2، ص 147 ) ---------
سینه ظاهر نشود. ( 1) علامه طباطبائی نیز آیه را بدینصورت تفسیر کرده است: ... ولیلقین باَ طرافِ مقانِعِهُنَ عَلی صُدورهِنَ لیسترلها
بها. باید اطراف مقنعه ها را بر سینه هایشان افکند تا سینه ها مستور بماند. ( 2 ) (باء) در واژه (بخمرهن) نیز مورد گفتگو است: برخی
آنرا (تبعیض) دانسته اند و مالًا معنی کرده اند: بخشی از مقنعه را بر سینه و گردن بیندازند. در الفرقان آمده است: باء در بخمرهنَّ
براي تبعیض است و مقصودش این است که بخشی از روسري را برگریبان افکند. ( 3 ) برخی دیگر آن را (الصاق) دانسته و نوشته
، 1 )روائع البیان، ج/ 2 ) ------------------------ ( اند: مقنعه ها را برگردن و سینه قرار دهند تا زینت و... آشکار نشود. ( 4
4)التفسیر ) . 3 )الفرقان، ج/ 18 ، ص 112 ) . 2) المیز ان، ج/ 15 ، ص 112 ) . ص 144 . و رك به تفسیر ابی السعود، ج/ 6، ص 170
. الکبیر، ج/ 23 ، ص 206
تفسیر آیه
پس از تبیین واژه ها و کیفیت ترکیب جمله می توان به توضیح و تفسیر آیه پرداخت. برخی از این آیه لزوم پوشش وجه را بهره
گرفته و نوشته اند: خمار به معنی مقعه و نقاب است. زنان، نقاب و مقنعه را برگریبانهایشان فرو اندازند تا کاملًا صورت و گلو و
5 )الحجاب والاسلام، ص 72 . آنچه این نویسنده بزرگوار از آیه بهره گرفته اند به هیچ روي استوار نیست، ) ( سینه پوشیده باشد.( 5
مطالب مذکور درباره واژه ها، ترکیب آیه و فضاي نزول که آیه بدان توجه دارد به روشنی نا استواري این بیان را مبرهن می سازد و
دیدگاه غالب مفسران را که آیه را فقط در جهت لزوم پوشش گردن و سینه دانسته اند، تأیید میکند. اکنون اندکی مشروح تر به
صفحه 46 از 70
موضوع آیه بپردازیم: افزون بر آنچه به عنوان جو نزول و فرهنگ جاهلی آوردیم شان نزولی که شیعه و سنی بطور مشخص در ذیل
آیه آورده اند می تواند براي فهم آیه کمک مؤثري باشد: روزي در هواي گرم مدینه زنی جوان و زیبا در حالیکه طبق معمول
روسري خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بنا گوشش پیدا بود، از کوچه عبور می کرد. مردي از اصحاب رسول خدا(
ص )از طرف مقابل می آمد. آن منظره زیبا سخت نظر او را جلب کرد و چنان غرق تماشاي آن زن زیبا شد که از خودش و
اطرافش غافل گشت و جلویش را نگاه نمیکرد. آن زن وارد کوچه اي شد و جوان با چشم خود او را دنبال می کرد. همانطور که
می رفت ناگهان استخوان یا شیشه اي که از دیوار بیرون آمده بود به صورتش اصابت کرد و او را مجروح ساخت. وقتی به خود
آمد که خون از سر و رویش جاري شده بود با همین حال خدمت رسول اکرم( ص)رفت و ماجرا را به عرض رساند. اینجا بود که
آیه مبارکه قل للمومنین... نازل شد. ( 1) (ذکر این نکته ضروري است که ما این شأن نزول را در بحث نگاه و مانحن فیه که بحث از
. کیفیت پوشش است، آوردیم. بدین سبب که این حدیث از -------------------------- ( 1 )رك کافی، ج/ 5، ص 521
وسائل الشیعه، ج/ 3، ص 24 ، تفسیر صافی، ج/ 3، ص 430 . الدرالمنثور، ج/ 5 ص 40 . نگاههاي آلوده مرد و همچنین از کیفیت
پوشش زن حکایت می کند، لذا جا دارد که در هر دو قسمت ذکر شود.) آنچه را مفسران بزرگ از دیرباز از آیه فهمیده اند دقیقاً
همسو با آهنگ کلی آیه و مفهوم واژگانی آن است. ابن عباس می نویسد: تُغَطی شَ غرَها وصَذرَها وتَرائِبَها وسَوالقَها. (زن مو و سینه
و دور گردن و زیر گلویش را بپوشاند .( 1 ) در مجمع البیان ذیل آیه می نویسد: آمَرنَ بالقاءِ المَقانع! عَلی صُ دورهِنَ تَغْطیه
لنحورهِنَ. زنان مأمور شده اند که روسریهاي خود را بر روي سینه خود بیفکنند تا دور گردن آنها پوشیده شود. ( 2) طبري می
گوید: روسري هایشان را بر سینه ها بیندازند تا موها، گردنها و گوشواره هایشان مستور بماند. ( 3 ) فیض کاشانی نیز بر این عقیده
4) جا دارد نقطه نظر مفسر دیگري را به اختصار بیاوریم: این آیه پوشانیدن ) است که آیه پوشش گردن زنها را فرمان میدهد 0
صورت و دستها را نمی رساند. دلیلی از آیات و روایات لزوم پوشش نداریم مگر به قیاس اولویت که از نظر کتاب و سنت مطرود
است و اگر در روایات، مطلبی دال بر پوشش صورت باشد. این روایات مؤوّل هستند و دلالت روشن بر لزوم پوشش ندارند و در
2)همان منبع، ج/ 7، ص ) . فرض معارضه به قرآن رجوع کرده ------------------------- ( 1) مجمع البیان، ج/ 7، ص 138
4 )تفسیر الصافی، ج/ 3، ص 431 . که پوشش چهره و دستها را لازم ندانسته است. ( 1 ) نکته اي ) . 3) جامع، ج/ 10 ، ص 120 ) .138
را که آقاي مصطفوي آورده نیز قابل توجه است.جمله ولیضربن بخمرهن... در مقام بیان پوشیدن گردن و سینه است و در صدد بیان
پوشیدن سر نمی باشد چرا که پوشش سر، امري طبیعی و مفروغ عنه میباشد. ( 2) بهرحال از تتبع در اقوال مفسران بزرگ شیعه و
سنی بدون هیچ تردیدي توان فهمید که آیه در کمال صراحت چگونگی پوشش را بیان می کند و پیامش لزوم پوشش سر، گردن و
سینه هاست در جهت پنهان سازي و زینتهایی که بصورت طبیعی و قهري در ظهور و بروز نیستند. -----------------------
. 2 )التحقیق فی کلمات القرآن، ج/ 3، ص 130 ) . 1 )الفرقان فی تفسیر القرآن، ج/ 18 ، ص 111 ) --
فصل هفتم :